آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

هدیه ای به نام حسین

دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

10 شب در ۲-۳ساعت

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ

بسم الله

همه آنچه را که در ۱۰ شب خواندیم و خواندند و گریستیم، امروز در چند ساعت کوتاه همه  با هم اتفاق میافتند.

شنیدن این اتفاقات در یک دهه کمر شکن است، کافی ست تصور کنی در چند ساعت برای خودت اتفاق بیفتد. تازه میفهمی که حسین حق داشت کمرش بشکند، حق داشت بیچاره شود، زینب حق داشت مویش یک شبه سپید شود، رقیه حق داشت قالب تهی کند، اتفاقا خوب هم دوام آورد با این ۳سالگیش؛ و مهدی که هزار و سیصد و سی و اندی سال است هرسال دارد عاشورا جلوی چشمانش اتفاق میفتد، حق دارد هر صبح بر جد غریبش گریه کند. حق دارند بگویند برای مهدی فاطمه صدقه کنار بگذارید در شب عاشورا مبادا نتواند تحمل کند این وقایع را. مانده ام چطور تحمل میکند کوچه ی بنی هاشم را، محراب مسجد کوفه را، کرب و بلا را، علقمه را، بقیع را و ... و... و... .

آجرک الله یا صاحب الزمان از این همه درد بی وفایی

دستمان را بگیر که حداقل اگر سنگ صبورت نیستیم، زبانم لال از قماش کوفیان نشویم برایت

2 آبان ۱۴۳۷

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ

بسم الله


با شعف خاصی گفتم تولد امسالم مصادف است با عاشورا. با ناراحتی گفت: آره. منم روز تاسوعا افتادم. اصلا خوب نیس. نه میشه جشنی گرفت نه میشه کاری کرد. حالا چرا انقد خوشحالی؟!

نمیدانست از اسفند گذشته که تقویم امسال را خریدم و برگ زدم و رسیدم به «۲ آبان. تعطیل رسمی. عاشورای حسینی»تا امشب که شب عاشورای 2 آبان ۱۴۳۷ است، چه قندی در دلم آب شده. 

۹شب است منتظر امشبم. بعد از ۲۲سال اولین دهه ای است که مبتلا نشدم به شرایط هرساله. شدیدا شوق دارم برای فردا چرا که قرار است نقطه عطفی باشد برای زندگیم. نقطه عطفی که قرار است هدیه ای باشد از  طرف جدم حسین.ع. . بارها خواسته ام از شرم یا هر چیزی عمو را واسطه کنم و به ایشان پناه ببرم ولی مستقیما خودشان پا پیش گذاشته اند. اولین بار را خوب یادم هست. اسم حک شده ی «حسین» بر پلاک برنده شده در راهیان نور...

یا جداه! توقعم برای هدیه مطابق فضل و کرمت است. کرمت را نشان بده...

آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو