آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

۳ مطلب با موضوع «شستشوی دل» ثبت شده است

حال بی حالی

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ق.ظ

بسم الله


یا این روزها حال من خیلی خراب است که چشمه ها خشکیده یا رسما متاثر از بیمارستانم و فضای اورژانس جراحی و بخش اورولوژی و کلام های بی محابا با جنس مخالف شده ام.

قبلتر ها احساس کرده بودم سنگ دل شده ام ولی هرچه بیشتر میگذرد به مرگ و بیماری دیگران بی تفاوت تر میشوم. کار ازدیگران گذشته و کارد به استخوان رسیده که ۷شب مراسم امسال دانشگاه را شورأ و شعورأ از دست دادم و به کلیپ ها و مداحی ها هم بی تفاوت بودم و دریغ از قطره اشکی و تأثری... .

منهای اینها امشب مداحی ای پخش میشد و با یک حزن که الله اعلم است به مصنوعی یا طبیعی بودنش خواند میشد از بریده شدن سر و از قبیل این. واقعأ چطور امکان دارد کسی بتواند به زبان بیاورد مقتل و روضه ای را اینقدر باز؟! کنایه اش هم سنگین است چه برسد به این صراحت...

من آگاه نیستم از دل مداحان و روضه خوان ها ولی چطور تاب می آوردند روضه ی باز بخوانند در مجلسی که مادر و فرزند حضور دارند ، بخوانند از پسر مادری و از پدر پسری؟!!!!! نمی گویند مادر نمیتواند تحمل کند داغ پسرش را و‌ پسر نمیتواند بشنود قربانی شدن پدرش را؟! روضه خوان آن است که کلام در گلویش بماند و نتواند به زبان بیاورد و بریده بریده میان اشک و آه مقتل بخواند و به یک جایی که رسید دیگر نتواند بخواند و سر بگذارد به گریه و هق هق ...

ولی خب چه کنیم... آنقدر غرق گناهیم که با همان روضه های باز هم کک مان نمیگزد و ...


نه به کربلا راهی دارم و نه به مدینه

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ب.ظ

بسم الله


می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان، راه کج می کنند سوی حرم تو آقا...

می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند هی می گویند یا عباس ادرکنی، ادرکنی بحق اخیک الحسین،

اصلا حرم ات معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل...

می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشکل گشای دلها‌یی...


می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا...

می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما، عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد...

یا عباس!

کرب هایم را برایت آورده ام

غصه هایم را آورده ام

نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا . مانده ام در این شهر پر التهاب. مانده ام در این خستگی

نذر کرده ام برای دل خسته ام،نذر کرده ام بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم:"یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ"

دریاب این دل را...

سوز اعتکاف

جمعه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ

بسم الله



توی اعتکاف نصفه نیمه ما با 2تا شعر دل میسوزوندن...

تقدیم به دل شما

آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو