آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

۶ مطلب با موضوع «معرفی» ثبت شده است

حکمت معطل شدنهای مکرر

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

بسم الله


۱۲ ساحلی منتظر اتوبوس بودم. با تاخیر ۱۲:۳۰ اتوبوس رسید. ۳شیراز بودم. چون وقت داشتم دلم نیومد پول تاکسی بدم. اومدم که با خط واحد بیام ترمینال اینور. پامو گذاشتم تو پایانه خط ۱۹۶راه افتاد. هرکاریم کردم بهش نرسیدم. غرغرکنان رفتم نشستم منتظر اتوبوس بعدی. نزدیکای ۳:۴۰ دقه خط بعدی اومد و کلی طول کشید تا خرکت کنه، خیلی هم یواش حرکت میکرد. نزدیکای ۴:۳۰ ترمینال بودم. اینجام به محضی که رسیدم به اتوبوس دیدم میخواد حرکت کنه و جالب اینه که همیشه جا خالی دارن و معمولا دک در ترمینال یا تو خیابون بهشون میرسم. بعد ایندفه میگه جا ندارم برو داخل بلیط بگیر. کارد میزدی خونم در نمیومد. حالم اصلا خوب نبود. رفتم داخل بلیط ۵گرفتم و رفتم یه آبی به سر و صورتم زدم. تا رسیدم اتوبوسم تو جایگاه وایساده بود. رفتم بالا و یه نگایی به شماره صندلی انداختم. همین که خواستم بشینم یکی از دوستان که تازگی اقواممونم شده، از صندلی کناری صدام کرد. سلام و حال احوال و روبوسی، نشستیم کنار هم. بعد شروع کرد به تعریف کردن و گفت تو تاکسی تا رسیدم ترمینال کلی گریه کردم. تازه میخواستم تو اتوبوسم تا میرسم خونه گریه کنم. خدا رسوندت. دیدمت خیلی حالم خوب شد. هیچی دیگه کلی حرف زدیم و مرور خاطرات طرح ولایت با عکسا و ... تا رسیدیم به دیارمون.

مطالعه

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ق.ظ

بسم الله



به شدت نیازمند مطالعه هستم در زمینه های مختلف خصوصا اعتقادی و زنان و احکام روابط

یک واحد انقلاب پای درس استاد

يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۸ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم


لذت پرهیز

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۳ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم




توضیح در ادامه مطلب


* شب جمعه: (+)

* مخاطب خاص من: (+)

* هیچکدوم از قالبای بلاگ به دلم نمیشینه...

                                                                                                                        
                                                                                                                                                                              پیوندهای روزانه (+)



کلافه

دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم



کسی تا حالا براش پیش اومده اونقد داغون باشه که حتی نماز هم آرومش نکنه؟ یکی یه نسخه بده لطفا


* به قول دوستی بعضی حرفها جایش سر سجاده است فقط.

* دو شب گذشته ی من و اماره: (+)


بعدا نوشت ها:

* هدیه ی دوست گرامی گمگشته: (+)

* خدایا استاد پناهیان را حفظ بفرما و عاقبت بخیر.

* رزق امشب که هم آروم و هم ناآرومم کرد: (+) مرتبط: (+)

* دوست داشتنی ترین بعد از مناجات حضرت امیر: مناجات شعبانیه (جفتشون آخر شب تو سکوت و تاریکی)

* اینم دانلود بفرمایید.بسی جالب و به جاست: تقویم شمیم یار


در اگر باز نگردد
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی


بهبود نوشت:

جوابیه به واسطه ی گمگشته جان و از زبان استاد پناهیان:

یه مدتی گذشت دیدی احساس انتم الفقرا الی الله بهت دست نمیده، احساس دعا بهت دست نمیده، نگو من ایمانم به خدا کم شده، بگو من نگاهم به واقعیتهایی که من رو احاطه کزده اند و من مجبورم تحت سیطره ی این واقعیت ها زندگی بکنم، کم شده. ربطی به ایمان شما نداره.

آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو