آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

امام زمان من

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم



زیاد شنیده ایم از اینگونه روایات که در زمان فلان امام، شخصی پیش حضرت رفت و فلان مشکل خود را گفت و هرکدام به طریقی حل شد: دعای آن حضرت، راه حل آن حضرت، راهنمایی ایشان و...

به شخصه زیاد میگویم چرا در دوران فلان امام نبودم که برای این گره کور پیششان میرفتم و ایشان مشکلم را حل میکردند. غافلم از امام عصر خودم. همه اش حسرت نبودن در دوران امامان گذشته را میخورم و امام دوره ی خودم را فراموش کرده ام. همان که بدون اینکه من کوچکترین توجهی بهشان بکنم خودشان هوای دخترشان را دارند و دعایش میکنند که اگر دعاهایش نبود به راستی تا به حال هلاک شده بودم. همه ی ناشکری های مرا او شکر میکند و همه ی کفر گفتن های گاه و بی گاهم را او واسطه میشود که اثرگذار نشوند روی زندگیم.

تنها فرق امام زمان من با امامان دیگر زمانها غایب بودنشان از چشمان من است. کافی ست یکبار از ته دل حل مشکل را ازشان بخواهی؛ کاملا حضورشان را حس میکنی.

هروقت مشکلی پیشامد کرد سجاده را پهن کن. دروازه ی ارتباط با آسمانها را. چشمانت را ببند. آقا را در مقابل خودت تصور کن. واقعا تصورش کن. اگر امامت را میدیدی مثل دیگر آدمها چگونه با ایشان حرف میزدی؟چگونه جلو ایشان مینشستی؟ از چه واژه هایی استفاده میکردی؟ تصورشان کن در مقابل خودت و با سلام کلامت را شروع کن و با خداحافظی از سر سجاده بلند شو.

تنها یکبار حضورشان را حس کردم. دو سال پیش. مشکلی برای دوستی پیش آمد. از ته دل و مستأصلانه خواستم خواسته ام را. به دقیقه نکشید طرف پیامک داد و ... .


به همین نفس زدن تو روضه ها محتاجم

فقط همان یکبار بود از ته دل خواستنم. میخواهم دوباره بشوم آویزون...


ناشکری

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ب.ظ
بسمک/

دقیقا چرا انقد من ناشکرم؟ و شاکی؟
از پزشکی بودنم؟ از شهر دانشگاهم؟ از زنده بودنم؟ از زندگیم؟ از پدر و مادرم؟ از برادرام؟ از برادرزاده م؟ از دنیا؟ از همه چیز و همه کس؟! از همه مهمتر خدا؟!!!

اعزام به غزه

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۳۶ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم


کوچکترین شهید غزه/جنین 6 ماهه


30007654321054


زندگی 2 روزه

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۰ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم



به همین راحتی 40 روز گذشت از مرگ ناگهانی 4عزیز. این دنیای 2روزه ارزش مسخره بازی و کدورت و حرف الکی و درد دلهای الکی رو نداره. توشه جمع کن برا شب اول قبرت.


دوشنبه/93.5.13//23:59

حرف حساب که جواب ندارد! آویزون از خط خارج شد. نماند آنکه باید میماند...

بعضی ها افتخار میکنند به خودشان... نمیدانم چرا؟ برای اینکه وارد حریم خصوصی دیگران میشوند، با افتخار؟ و جالب است که چه بهشان بر میخورد عصبانی شدنت!

خصوصی نگذارید... لطفااااا...

منیّت

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۶ ب.ظ

به توکل نام اعظمت...

بسم الله الرحمن الرحیم


یه ذره منی آدم را ناپاک می کند، آن وقت من نمی دانم ما چگونه با این همه منیّت ادعای طهارت داریم.


منیع: تراز


* متنفرم از حواشی مسخره ی نت...

آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو