آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

بس که تو آقایی

دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ۰۳:۰۳ ب.ظ

 

تو شوق پر زدن دادی
تو هیئتت وطن دادی تو آبرو به من دادی


من آبرو بردم
ولی دوباره این ننگ و
دل سیاه ولی تنگ و

سری که خورده به سنگ و
پیش تو آوردم


پیش تو آوردم دستای خالیمو
مرحم بذار آقا شکسته بالیمو


من بی کس و تنهام تو تکیه گاهم باش
مثه قدیم آقا پشت و پناهم باش


هر جا که بی شما رفتم
تو زندگی خطا رفتم بدون تو کجا رفتم1


میبینی دنیامو
اشک چش ترم ارباب
گذشته از سرم ارباب امید اخرم ارباب
بگیر دو دستامو
من غرق دنیامم فکری به حالم کن
خیلی بدی کردم آقا حلالم کن
بازم برای من درمون دردایی
مردونگی کردی بس که تو آقایی

از خودم میترسم

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۱، ۰۲:۲۲ ب.ظ

چرا از خودم میترسم و جرات نمیکنم با خودم خلوت کنم؟ چقد وحشتناکم؟ یا چقد توانمندی دارم که دارم از زیر استفاده ازشون در میرم؟ خلوت چی داره که شیطان انقد روش مانور میده؟ 

#شیطان_شناسی

#انسان_شناسی

#استاد_شجاعی

#آویزون

آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو