آویزون
نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.
آویزون
تنهایی
چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۹ ق.ظ
به توکل نام اعظمت...
بسم الله الرحمن الرحیم
(استاد)
تنهایی
(پناهیان)
بخوانید از وب سادگی:
(+)
آویزون
نظرات
(۷)
۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۲
پلڪــــ شیشـہ اے
این تصویر عالی بود ...
این صوت خیلی خوبه، خیلی ...
اجرتون با خدا
صاحب این روز دست گیرتون باشند ان شاءالله
بیمارتون بهتر هستند ؟!
پاسخ:
خیر
درمانی جز معجزه نداره.
۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۳
سلام بصیر
سلام بصیر
خدا قوت مومن
با دو پست در مورد اربعین به روز هستیم
http://salam3.blogfa.com/post/87
http://salam3.blogfa.com/post/88
یا علی
۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۹
مسافر88 آرام
سلام
شهادت تسلیت
متن ارزشمند بود
به جان دلمون نشست
دلتون اروم و خدایی ان شا ء الله
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
دعامون کنین
اللهم صل علی محمدو ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین
۰۷ آذر ۹۳ ، ۰۹:۵۴
˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد
حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هالهای از گیسویی خاکستری باشد
دختر دلش پر میکشد، بابا که میآید،
موهای شانه کردهاش در معجری باشد
ای کاش میشد بر تنش پیراهنی زیبا ...
یا لااقل پیراهن سالمتری باشد
سخت است هم شیرین زبان باشی و هم فکرت
پیش عموی تشنهی آب آوری باشد
با آنهمه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد
شلاق را گاهی تحمل میکند شانه
اما نه وقتی شانههای لاغری باشد
اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد
دور و برِ گم گشتهی بییاوری باشد
خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد
چشمش به دنبال علی اصغری باشد
وای از دل زینب که باید روز و شب انگار
در پیش چشمش روضههای مادری باشد
وای از دل زینب که باید روضهاش امشب
«بابا ! مرا این بار با خود میبری؟» باشد
بابا ! مرا با خود ببر ، میترسم آن بدمست
در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد
باید بیایم با تو، در برگشت میترسم
در راه خار و سنگهای بدتری باشد
باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه
شاید برای او شب راحت تری باشد؟
"قاسم صرافان"
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۱
آقای میم عین
دعا سلاح مومن است ...
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۳:۳۹
بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
سلام
ممنون بابت قرار دادن این لینک ها و این پست
ان شاءالله که خدا بهترین خیرها رو نصیبت بکنه
۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۳
اهل خاک
تنهایی...
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
خدایا چنان کن سرانجام کار
حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم
==================
خدای را که چو یاران نیمه راه مرو
تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو
***
مباد کز در میخانه روی برتابی
تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو
دنبال کنندگان
۴۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
دانلود
(۱۳)
معرفی
(۶)
شجره طیبه
(۱۵)
آسد علی
(۱)
کلام بزرگان
(۴)
شستشوی دل
(۳)
بحث و گفتگو
(۸)
ازدواج
(۱۵)
ازدواج آسان
(۳)
فضای مجازی
(۵)
آخرالزمان
(۱۶)
شب جمعه
(۳)
آویزون
(۹)
کلام قرآن
(۱)
حکمت ها
(۲)
متاهلانه
(۲)
برای جناب مکمل
(۲)
ظرافت های زنانه
(۱)
بایگانی
مهر ۱۴۰۱
(۲)
فروردين ۱۴۰۱
(۱)
بهمن ۱۴۰۰
(۱)
آبان ۱۳۹۹
(۱)
مهر ۱۳۹۹
(۱)
مرداد ۱۳۹۹
(۲)
تیر ۱۳۹۹
(۱)
خرداد ۱۳۹۹
(۱)
دی ۱۳۹۸
(۲)
شهریور ۱۳۹۸
(۲)
تیر ۱۳۹۶
(۲)
تیر ۱۳۹۵
(۶)
خرداد ۱۳۹۵
(۱۸)
فروردين ۱۳۹۵
(۲)
اسفند ۱۳۹۴
(۱)
بهمن ۱۳۹۴
(۹)
آذر ۱۳۹۴
(۱)
آبان ۱۳۹۴
(۸)
مهر ۱۳۹۴
(۱۶)
شهریور ۱۳۹۴
(۱۴)
مرداد ۱۳۹۴
(۵)
تیر ۱۳۹۴
(۵)
خرداد ۱۳۹۴
(۱۱)
ارديبهشت ۱۳۹۴
(۳۳)
فروردين ۱۳۹۴
(۱۷)
اسفند ۱۳۹۳
(۲)
بهمن ۱۳۹۳
(۱)
دی ۱۳۹۳
(۴)
آذر ۱۳۹۳
(۹)
آبان ۱۳۹۳
(۸)
مهر ۱۳۹۳
(۱۰)
شهریور ۱۳۹۳
(۴)
مرداد ۱۳۹۳
(۱۵)
تیر ۱۳۹۳
(۲۷)
خرداد ۱۳۹۳
(۱۳)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۱۵)
فروردين ۱۳۹۳
(۸)
اسفند ۱۳۹۲
(۵)
آخرین مطالب
۰۱/۰۷/۲۵
بس که تو آقایی
۰۱/۰۷/۲۴
از خودم میترسم
۰۱/۰۱/۲۵
28سالگی دوست داشتنی
۰۰/۱۱/۱۲
آویزون
۹۹/۰۸/۲۲
دستمو بگیر
۹۹/۰۷/۲۳
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
۹۹/۰۵/۲۴
پس دیگه وقتشه
۹۹/۰۵/۲۱
چکونه نه بگوییم؟!!!
۹۹/۰۴/۰۶
مادرانه 1
۹۹/۰۳/۱۱
الهی بشکند دست مغیره
پیوندها
مردی به نام شقایق
من و زهرای خوبم
متی ترانا و نراک
تا اینجا خواندم
خسته ی تنها
باید مراقب بود
تا انتها حضور
بیان معنوی
اوج پرواز
باوتن