10 شب در ۲-۳ساعت
بسم الله
همه آنچه را که در ۱۰ شب خواندیم و خواندند و گریستیم، امروز در چند ساعت کوتاه همه با هم اتفاق میافتند.
شنیدن این اتفاقات در یک دهه کمر شکن است، کافی ست تصور کنی در چند ساعت برای خودت اتفاق بیفتد. تازه میفهمی که حسین حق داشت کمرش بشکند، حق داشت بیچاره شود، زینب حق داشت مویش یک شبه سپید شود، رقیه حق داشت قالب تهی کند، اتفاقا خوب هم دوام آورد با این ۳سالگیش؛ و مهدی که هزار و سیصد و سی و اندی سال است هرسال دارد عاشورا جلوی چشمانش اتفاق میفتد، حق دارد هر صبح بر جد غریبش گریه کند. حق دارند بگویند برای مهدی فاطمه صدقه کنار بگذارید در شب عاشورا مبادا نتواند تحمل کند این وقایع را. مانده ام چطور تحمل میکند کوچه ی بنی هاشم را، محراب مسجد کوفه را، کرب و بلا را، علقمه را، بقیع را و ... و... و... .
آجرک الله یا صاحب الزمان از این همه درد بی وفایی
دستمان را بگیر که حداقل اگر سنگ صبورت نیستیم، زبانم لال از قماش کوفیان نشویم برایت