آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

2 آبان ۱۴۳۷

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ

بسم الله


با شعف خاصی گفتم تولد امسالم مصادف است با عاشورا. با ناراحتی گفت: آره. منم روز تاسوعا افتادم. اصلا خوب نیس. نه میشه جشنی گرفت نه میشه کاری کرد. حالا چرا انقد خوشحالی؟!

نمیدانست از اسفند گذشته که تقویم امسال را خریدم و برگ زدم و رسیدم به «۲ آبان. تعطیل رسمی. عاشورای حسینی»تا امشب که شب عاشورای 2 آبان ۱۴۳۷ است، چه قندی در دلم آب شده. 

۹شب است منتظر امشبم. بعد از ۲۲سال اولین دهه ای است که مبتلا نشدم به شرایط هرساله. شدیدا شوق دارم برای فردا چرا که قرار است نقطه عطفی باشد برای زندگیم. نقطه عطفی که قرار است هدیه ای باشد از  طرف جدم حسین.ع. . بارها خواسته ام از شرم یا هر چیزی عمو را واسطه کنم و به ایشان پناه ببرم ولی مستقیما خودشان پا پیش گذاشته اند. اولین بار را خوب یادم هست. اسم حک شده ی «حسین» بر پلاک برنده شده در راهیان نور...

یا جداه! توقعم برای هدیه مطابق فضل و کرمت است. کرمت را نشان بده...

  • آویزون

نظرات  (۱)

  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    کاش اندازه ی کرم این خاندان، درک حضور و لطفشان را داشته باشیم ...

    "باشد تا رستگار شویم"

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    آویزون

    خدایا چنان کن سرانجام کار

    حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

    ==================

    خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

    تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

    ***

    مباد کز در میخانه روی برتابی

    تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو