مرقد پدربزرگ
شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ق.ظ
بسم الله
طی این بیست و اندی سال زندگیم فقط یکبار رفتم مرقد امام. قبلتر از اون حس خاصی نداشتم به امام. در حد رهبری ارادت داشتیم. موقع رفتن که شد دوستی لفظ پدر بزرگ رو به کار برد. گفت داری میری پیش پدر بزرگ، ازش کمک بخواه که مشکلت حل بشه. لفظ جالبی بود برام.رفتیم. رسیدیم مرقد امام. برای اولین بار رفتم طرف ضریح. قصدم فقط خوندن یک فاتحه بود و کنار رفتن ولی دستمو که انداختم به پنجره های ضریح و سرمو گذاشتم بهش ناباورانه اشکم جاری شد و دیگه نتونستم جلوشو بگیرم. اونجا دقیقا لفظ پدربزرگ رو حس کردم. حس لطیف ارتباط خونی... الحق که امام ، امام بوده و هست...
http://sajjad-m.blog.ir/1393/03/18/14-%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-93
خدا را شکر امسال هم قسمت شد و به قول شما پدربزرگ را زیارت کردم
الحمدلله ...