به توکل نام اعظمت...
بسم الله الرحمن الرحیم
آقا جان! به حق این 8ساعت و 8دقیقه باقی مانده برایمان حول حالنا الی احسن الحال را برایمان بخواه. به جوادت قسم طاقتی نمانده از این بی خدایی ها.
چه اتفاقی میافته که یه دختر 21 ساله که از سن تقریبا 15-16 سالگی از خودش مطمئن بود که حتی اگر در هیچ زمینه ای توانا نباشه حداقل میتونه یه زندگی 2نفره رو اداره کنه، الآن به نقطه ای رسیده باشه که احساس کنه حتی ابتدایی ترین نیاز رو نمیتونه برا همسرش برآورده کنه چه برسه به نیازهای متعالی؟
چطور میشه که برعکس همه ی افراد که با بالا رفتن سنشون توانایی های بیشتری تو خودشون میبینن، الآن تو سن 21 سالگی باید احساس کنی خیلی از عمرت گذشته و خودتو از هر حیثی یه پیرزن 70 ساله ببینی که هیچگونه توانایی جسمی و روحی نداره؟
هیچ شور و انگیزه ای برا زندگی یا حتی مردن ندارم...
fh onh ;hlgh yvdfi anl
گاهی چتری از گناه آنچنان بر سرت سایه میاکند که اگر سیل هم از آسمان ببارد دریغ از اینکه قطره ای از آن باران مقدس بر روی سر تو فرود آید.(دیشب تا حالا داره بارون میاد و 3-4بار رفتم تو حیاط. دریغ از حس کردن یه قطره بارون روی خودم)