یکی میشود این و یکی میشود آن!
به توکل نام اعظمت...
بسم الله الرحمن الرحیم
*دو گزارش در یک بخش خبری:
گزارشی از محجبه شدن زنان آمریکایی و فرانسوی و ... و چند دقیقه بعد گزارشی حاکی از نارضایتی زنان از مدل لباس ها و مانتوهای موجود در بازار!
*جالب است. در مرکز فساد و فحشا زنی حجاب را انتخاب میکند و زنی در جامعه ی اسلامی حجاب را دست و پاگیر و نماد اُمُل بودن میداند و به دنبال فرار از آن.
*شمایی که ادعای نارضایتی از وضعیت موجود دارین! چرا تنها راه را خرید همین لباس ها میدانید؟ حتما این لباس ها(اگر بتوان اسم لباس رویش گذاشت) آنقدر سود دارند و خریدار دارند که در فروشگاهها اینچنین به چشم میخورند.
*تولیدی ها فقط پول را میشنوند نه حرفهای من و شما را. وقتی اجناس عرضه شده اش به فروش نرسید آنوقت است که به فکر چاره میفتد و تغییر روند خواهد داد.
*دخترخانم هایی که خداوند خوش سلیقگی را در شما بیشتر از مردان قرار داده است. لطفا بنشینید و زکات نعمت خوش سلیقگیتان را بدهید. در رشته هایی مثل طراحی لباس شما را بیشتر لازم داریم تا رشته های مهندسی آن هم از نوع معدن و کشتی سازی و فلان و فلانش. بگذارید مردان هم زکات زور بازویشان را بدهند.
*روزی چادر ملی را طرح زدند تا مانتویی ها را چادری کنند. ندانستند چه کنند؛ همان چادری ها را هم مانتویی کردند آن هم از نوع چادر ملی اندامی اش!
*زنی چون زهرا.سلام الله علیها. سفارش میکند: علی جان تابوتی بساز برایم. تابوتی که حجم بدنم مشخص نشود. زهرا.سلام الله علیها. شرم دارد از دیده شدن حجم بدنش حتی پس از مرگ، آنگاه دختران جامعه ی امروز من در پی آنند که کدام مانتو را انتخاب کنند که (حجم که چه عرض کنم) تمام برآمدگی و فرورفتگی های بدنشان را بیشتر به نمایش بگذارد.
*آنوقت ها همسر شاه لباسی را که نامحرم دیده بود را دیگر نمیپوشید ولی این روزها در بازار که پا میگذاری اگر دختر باشی شرم میکنی از جلو یعضی مغازه ها حتی رد شوی در حالیکه فروشنده اش هم پسری جوان است.
*آیا هنوز هم هستند پسرانی که در همان جلسه ی اول خواستگاری بگویند فقط چادر مشکی ساده را قبول دارم و دیگر هیچ؟! آیا هنوز هم پیدا میشود مردی که بگوید رنگ های روشن بیرون نپوش. من همجنسان خودم را میشناسم؟ آیا پیدا میشود پسری که بگوید میخواهم همسرم در محل کار مقنعه بلند و ساق دست بپوشد؟! و آیا هنوز هم هستند دخترانی که در دلشان قند آب شود که مردشان غیرت دارد؟!
*چه ساده گذر میکند مردی 40 ساله از اعتقداتش به خاطر مادیات (کارمند بودن دختر) و دختری را به همسری قبول میکند که رسما میگوید من در شهر محل تحصیل خودم و پس از ازدواج چادر نمیپوشم و چه استوار است پسری 23 ساله که حاضر است نه بشنود از دختر پزشکی که معتقد است یک ساق دست ساده و یا مقنعه ی بلند در محل کار دست و پا گیر است، ولی پای معیارها و اعتقاداتش بایستد!
*قدیم ها مردان چند قدم جلوتر از همسر خود حرکت میکردند که کسی اندام همسرشان را در عین پوشیدگی از جلو نبیند. امروز دستش حلقه دور بازوهای همسرش(دوست دختر مناسب تره!) است در حالیکه وقتی میخواستند از خانه بیرون بیایند آرایش همسرش را چک میکند مبادا کم و کسری باشد و شیشه ی عطر را هم خودش روی همسرش خالی میکند.
آنوقت میآیند فیلم میسازند از نوع آتش بس و روانپزشک تحصیل کرده و روشنفکر جامعه اش کل مردانگی و غیرت مرد را زیر سوال میبرد!
* (+)
*حضرت فاطمه.سلام الله علیها.: بهترین چیز برای زن آن است که نه او مردی را ببیند و هیچ نا محرمی هم او را نبیند. به گمانم منظور این باشد(+)
*اینجا را بخوانید بد نیست.
*عذر از بابت گرفتن وقت با ارزشتان. نمیدانم چه شد که همه چیز قاطی شد! گرچه برای من همه ی اینها به هم مرتبط اند. قرار نبود بحث به اینجا کشیده شود!
قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن
فأین تذهبون؟!
چادر برای ما و در فرهنگ ملی و مذهبی ما فراتر از یک پوشش زنانه و دربردارنده ی تاریخ مکتب ماست.
در یک کلام برایتان خلاصه کنم:
چادر سیاه برای ما روضه است ...