عادتزدگی
بسم الله
خیلی چیزها برامون عادت شده بدون اینکه خودمون بفهمیم. خیلی کارها رو از روی عادت انجام میدیم و کلی هم افتخار میکنیم که من نماز میخونم، روزه میگیرم، چادر میپوشم، آرایش نمیکنم و خیلی کارهای دیگه... . همه این کارا رو داریم تو یه جامعه اسلامی، توی یه شهر اسلامی و توی خونواده های مذهبی انجام میدیم.
خب حالا برای محک زدن خودمون کافیه توی یه شرایط و یه جایی قرار بگیریم که اطرافیانمون و جو اطرافمون مذهبی نباشه. البته با یکی دو روز تو چنین شرایطی بودن هم نمیتونی خودتو محک بزنی. برا سنجش عیار راسخیتت در اعتقاداتی که بهشون پایبندی لازمه که با یه جو بی تفاوت یا غیرمعمولی زندگی کنی و عمر بگذرونی. بعد از حداقل ۴سال میتونی درجه عادت زدگی خودتو تعیین کنی.
اگر با یه اعتقاد محکم شروع به انجام واجبات و مستحبات بکنی، به قول امیرخانی تو کتاب «بیوتن»، وسط لاس وگاس هم که بذارنت نوع نماز خوندن و روزه گرفتنت تغییری نمیکنه ولی اگر بر حسب عادت شروع کرده باشی به دینداری و به اصطلاح شیعه باشی چون پدر مادرت شیعه بودن، اگه تو یه شرایط بد هم نه، بلکه تو یه شرایط بی تفاوت هم که قرار بگیری بعد از مثلا ۴سال خودت میزان سست شدنت تو کارایی که یه روز کلی هم مغرور بودی به انجامشون رو حس میکنی.
اینجاست که تازه میفهمی نگه داشتن ایمان در آخر الزمان مث نگه داشتن آتش کف دسته و تازه میفهمی حسین علیه السلام چطوری نگهت داشته وسط میدون مین...
خدایا اعتقادی راسخ عطا کن...