آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

10 شب در ۲-۳ساعت

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ

بسم الله

همه آنچه را که در ۱۰ شب خواندیم و خواندند و گریستیم، امروز در چند ساعت کوتاه همه  با هم اتفاق میافتند.

شنیدن این اتفاقات در یک دهه کمر شکن است، کافی ست تصور کنی در چند ساعت برای خودت اتفاق بیفتد. تازه میفهمی که حسین حق داشت کمرش بشکند، حق داشت بیچاره شود، زینب حق داشت مویش یک شبه سپید شود، رقیه حق داشت قالب تهی کند، اتفاقا خوب هم دوام آورد با این ۳سالگیش؛ و مهدی که هزار و سیصد و سی و اندی سال است هرسال دارد عاشورا جلوی چشمانش اتفاق میفتد، حق دارد هر صبح بر جد غریبش گریه کند. حق دارند بگویند برای مهدی فاطمه صدقه کنار بگذارید در شب عاشورا مبادا نتواند تحمل کند این وقایع را. مانده ام چطور تحمل میکند کوچه ی بنی هاشم را، محراب مسجد کوفه را، کرب و بلا را، علقمه را، بقیع را و ... و... و... .

آجرک الله یا صاحب الزمان از این همه درد بی وفایی

دستمان را بگیر که حداقل اگر سنگ صبورت نیستیم، زبانم لال از قماش کوفیان نشویم برایت

  • آویزون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو