آویزون

نخ همه ی ما دست خداست. لحظه ای رها کند نقش زمینیم.

۱۶ مطلب با موضوع «آخرالزمان» ثبت شده است

حال بی حالی

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ق.ظ

بسم الله


یا این روزها حال من خیلی خراب است که چشمه ها خشکیده یا رسما متاثر از بیمارستانم و فضای اورژانس جراحی و بخش اورولوژی و کلام های بی محابا با جنس مخالف شده ام.

قبلتر ها احساس کرده بودم سنگ دل شده ام ولی هرچه بیشتر میگذرد به مرگ و بیماری دیگران بی تفاوت تر میشوم. کار ازدیگران گذشته و کارد به استخوان رسیده که ۷شب مراسم امسال دانشگاه را شورأ و شعورأ از دست دادم و به کلیپ ها و مداحی ها هم بی تفاوت بودم و دریغ از قطره اشکی و تأثری... .

منهای اینها امشب مداحی ای پخش میشد و با یک حزن که الله اعلم است به مصنوعی یا طبیعی بودنش خواند میشد از بریده شدن سر و از قبیل این. واقعأ چطور امکان دارد کسی بتواند به زبان بیاورد مقتل و روضه ای را اینقدر باز؟! کنایه اش هم سنگین است چه برسد به این صراحت...

من آگاه نیستم از دل مداحان و روضه خوان ها ولی چطور تاب می آوردند روضه ی باز بخوانند در مجلسی که مادر و فرزند حضور دارند ، بخوانند از پسر مادری و از پدر پسری؟!!!!! نمی گویند مادر نمیتواند تحمل کند داغ پسرش را و‌ پسر نمیتواند بشنود قربانی شدن پدرش را؟! روضه خوان آن است که کلام در گلویش بماند و نتواند به زبان بیاورد و بریده بریده میان اشک و آه مقتل بخواند و به یک جایی که رسید دیگر نتواند بخواند و سر بگذارد به گریه و هق هق ...

ولی خب چه کنیم... آنقدر غرق گناهیم که با همان روضه های باز هم کک مان نمیگزد و ...


توجیه ظاهر شیرین و باطن تلخ

شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۴ ب.ظ

بسم الله


خیلی وقتا پیش میاد برای یه کاری دو دل میشم. نه از اون نوع ۵۰-۵۰. از اون‌مدلهایی که خیلی راحت دلت گواهی میده که اگر ۱۰۰-۰ نباشه، حداقل ۹۰-۱۰ میتونی بفهمی کدومو باید انجام بدی. معمولا نفس انسان شدیدا وسوسه میکنه به اون تلخی که ظاهرش شیرینی خاصی داره. ولی خب نفس شیرینی ظاهری رو میبینه و‌سرشت تلخی باطنی رو. این وسط بستگی داره به میزاد خودسازی ای که کردی. شیرینی یا تلخی؟! مسئله این است!

اکثر ما شیرینی رو انتخاب میکنیم. ینی همون ۱۰٪ با اینکه مطمئنیم باید اون تلخی۹۰٪ رو انتخاب کنیم.این وسط سر و کله ی توجیه ها پیدا میشه تا وجدان خودتو راحت کنی.

گاهی کاملا ساده با دوتا کلمه حرف قانع میشی. قانع که نه. توجیه میاری ولی همیشه ته دلت میگه نه.

باید بشینی با خودت فکر کنی. پا بذاری رو اون نفس لعنتی و گوش نکنی توجیه دیگران چیه. خصوصا وقتی میدونی به شدت مستعد توجیه پذیری هستی.

هرکسی رو تو قبر خودش میخوابونن. کار نداشته باش بقیه چطوری فکر میکنن و چطوری عمل میکنن و چطوری توجیه های قشنگ قشنگ میارن. شب اول قبر نمیتونی بگی فلانی گفت این‌کار درسته. بهت میگن ته دلت، سرشت خداشناست بهت گفت این کار اشتباهه. عذر موجهی نداری. 

حج های ناتمام و مشق های ناتمام

جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ق.ظ

بسم الله

دیشب زود خوابیدم. قرار بود نیم ساعت بعد بیدارم کنن. صدام کردن، کارمو انجام دادمو اومدم دوباره بخوابم با چشمای پرخواب. گوشی مو چک‌کردم با همون خوابالودگی. یه عکس. این بود:

خوندمشو گوشیو گذاشتم کنار و چشمامو بستم ولی دیگه خواب به چشمم نمیومد. از مواقعی بود که دعا کردم امام زمان نیاد چون واقعا هیچ آمادگی ای برا ظهورشون ندارم. میترسیدم نکنه آقا صب ظهور کنه. میترسیدم در بهترین حالت اگه گردنم از زیر تیغ آقا نگذره یه آدم بیهوده هستم که هیچ کمکی نمیتونم برا آقا باشم و نمیتونن روم هیچ حسابی بکنن.

مدرسه که میرفتیم وقتی صب میومدیم سرکلاس و میدیدم یادمون رفته فلان مشقو بنویسیم، دعا دعا میکردیم معلم دیرتر بیاد تا ما مشقمونو تکمیل کنیم.

حالا نشستم دعا دعا میکنم آقا دیرتر بیاد تا تنبلی ۲۲ساله مو تو یه بازه کوتاه زمانی پر استرس جبران کنم. یه بازه زمانی که هرلحظه نگام به در کعبه س نکنه آقا دستشو بزنه بهش و ندای اناالمهدی بده و من هنوز مشقامو جمع و جور نکرده باشم.

میگن بیشتر از همه به خود آقا سخت میگذره این غیبت ولی من با تمام‌خودخواهی حاضرم دعا کنم آقا از این غیبت خلاص نشه؛ چرا؟ چون تنبلی کردمو مشقامو هنوز ننوشتم.

دیشب به خیلی چیزا فک کردم.به دانشجو بودنم.به مدل درس خوندنم. به پزشک شدنم. به حاجیای کشته شده توی منا. به امدادرسانی ها. به دختر بودنم و اجازه پدر یا همسر. به اینکه شهادت خوبه ولی الآن خوب نیس یه دختر جوون از دنیا کم بشه و شیعه و شیعه زاده لازم داریم. به اینکه یه سری ژن دارم که مال ۱۴۰۰سال پیشه و باید منتقل و تکثیرش کنم. به اخم رهبرم که گفته بود عربستان باید مسئولیت این اوضاعو قبول کنه و پاسخگو باشه. به دردی که رهبرم داره میکشه از دیدن عکسها و دردی که آقا داره میکشه از آنلاین دیدن خون شیعه ها که همه جا میپاشه به هر نحوی؛ جرثقیل، پنکه، آتش سوزی و یا زیر دست و پا خفه شدن... . ینی آقا بالا سر چنتا از این جسدا میره؟ چشمای چنتاشونو میبنده؟ اونایی که قراره اونجا دفن بشن، چنتاشونو آقا خودش میذاره تو قبر و بند کفن رو باز میکنه و صورتشونو میذاره رو خاک؟ 

خدایا چه خبره؟؟!!!...



ببینید: (+)


افزایش نسل شیعه

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ

بسم الله


این روزها حرف از افزایش نسل شیعه زده میشه. ولی چقد جدی گرفتیمش؟ چقد نشستیم فکر کردیم ببینیم چه راه حل هایی وجود داره؟ 

یکی از راه حل ها اینه که زن ها دست از خودخواهی بردارن و به همسرشون اجازه بدن یه ازدواج دیگه هم داشته باشه. لطفا جبهه نگیرید و با دقت بخونید چرا که من خودم یه دخترم با یه عالمه احساسات و عواطف و آرزو و رؤیا برا زندگی دونفره. شاید از هرکسی خودخواه تر باشم برا اینکه همسرم فقط برا خودم باشه ولی بیاین یه کم منطقی فک کنیم.

وقتی یه مرد توان اینو داره که از دوتا زن بچه داشته باشه چرا باید جلوشو بگیری و حاضر باشی  برا خودخواهی خودت به جای فرضا ۸تا بچه مسلمون ۴تا بچه داشته باشه؟! خصوصا اگر مردی سید باشه به نظر من مسئوله در برابر ژن ها و خونی که تو رگاشه. باید تا جایی که میتونه تکثیرش کنه تا امت شیعه مایه مباهات پیغمبرمون بشه.*

آره سختی زیاد داره ولی وقتی میگن امروز فرزندآوری جهاده ینی همین. ینی از خودخواهیت بزن و یه کم سختی به خودت بده. خیلی سخته خودت به همسرت پیشنهاد بدی که یه همسر جوون دیگه هم کنار من بگیر. خیلی سخته تصور کنی بعضی شبا باید تنها بخوابی. خیلی سخته تصور کنی خیلی چیزا رو، ولی شده یه بار مزایای این کار رو هم تصور کنی؟! اینکه میتونین مث دوتا خواهر کنار هم و توی یه خونه زندگی کنین؟ به اینکه بچه هاتون میتونن باهم باشن و کمک همدیگه باشن؟ به اینکه موقه مسافرت چه کیفی میکنن بچه ها باهم؟ به اینکه میتونین با همدیگه همفکر باشین و تو کارای خونه به هم کمک کنین و حتی  کمک به هم برای حفظ ایمان همسر و رسیدگی بهش؟!

از  این زاویه نگاه کردین که یه زن وقتی بارداره حداقل 9ماه منهای دوران شیردهی و فلان نمیتونه اون طوری که باید نیازهای همسرش رو برطرف کنه. از آشپزی و با حوصله دور همسر چرخیدن رو گرفته تا چیزهای دیگه... تعمیم بدهید خودتون...

چرا مرد باید تو بازه های این چنینی سختی بکشه؟! اونم مردی که از صبح که پاشو گذاشته بیرون در معرض هجمه های هم جوره ی این اجنه های هفت قلم رنگ شده هست! بعدم که میاد خونه، همسر عزیز ویار داشته و حالش از بو غذا بهم میخورده و ناهار درست نکرده! بماند که بعضی ها تو دوران بارداری نسبت به همسر حساسیت پیدا میکنن و نمیتونن تحمل کنن حتی دست بهشون بزنه. تکلیف این مرد چیه؟! خسته و کلافه از سر کار و از شهر هفت رنگ میاد خونه و اوضاع این چنینی؟! دست خود زنم نیس. مرد باید با خودش جنگ اعصاب راه بندازه، کلافه، تازه باید تو روی همسر عزیزتر از جان باردارشم لبخند بزنه!

شاید اگر فضای بیرون اینطوری به گند‌کشیده نشده بود و انقد افزایش نسل ضروری نشده بود میتونستیم بگیم آره خب مرد هم یه کم تحمل کنه دیگه!

و اما آقایونی که این متن رو میخونید خواهشا ذوقک تون نزنه  که آره زن دوم حق مسلم ماست! یادتون باشه من به عنوان یه زن موقعی به همسرم اجازه میدم همسر دومی اختیار کنه که اولا همونطور که خدا ازش خواسته عدالت رو بینمون رعایت کنه و دوما ایمان و اخلاقش به جا باشه.

قرار نیس چشماشو از همه جا پر کنه و هوس کنه که یه خوش آب و رنگ دیگه م بگیره که آره دنیای امروز سخته و نمیتونم تحمل کنم و فلان. و بدانید و آگاه باشید همونطور که گفتم همون خدایی که اجازه داده دوتا همسر بگیرین همون خدا هم شرط گذاشته و گفته درصورتی که بتونین عدالت رو رعایت‌کنید.یه نگاهی به خودتون و مردونگی و غیرتتون بکنین؛اگر عدالت در توانتون هست بسم الله وگرنه حق ندارین دوتا دختر رو بدبخت‌کنین.


بازهم تاکیید میکنم خرده نگیرید از این تفکر چرا که نویسنده خودش آخر احساس و رؤیا و خودخواهی دونفره س ولی حرف خدا و ولی باید ارجحیت داشته باشه و میدونم که ادعای بالا خیلی سخته و ممکنه خودم تحت آزمایشش قرار بگیرم.


* (+)

پ.ن: این راه حل بر این اساس نوشته شده که خانمها کاملا توجیه شده هستن دیگه نباید ناز کنن و  هی بگن بچه نمیخوایم، زایمان سخته و تربیت سخته و فلان و فلان. این دیگه باید جا افتاده باشه حداقل برای خانمهای مذهبی.

شوخی نوشت: اگه اینجا پا رو خودخواهی خودم گذاشتم، پس بهشت چی؟!! من اونجا دیگه از خودخواهیام نمیگذرم.شوهره رو چطوری نصفش کنیم با هم؟!!!


قربانی

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۹ ق.ظ

بسم الله



راستی یادت نره ماه ذی الحجه برای ­خیلی ها ماه امتحان های سخت بوده - امتحان­ قوم موسی و سامری (و واعدنا موسی ثلاثین ­لیله) - امتحان ابراهیم و اسماعیل در عید ­قربان - امتحان مردم در عید غدیر - امتحان­ مردم کوفه با حضور مسلم بن عقیل و امتحان­ کل عالم با امام حسین ع در حرکت به سمت ک­وفه - التماس دعا

قربانی میکنیم قربه الی الله...


اخلاص بن مایه ی هرکاریه


گاهی برای داشتن بعضی از دوستا باید سر به سجده شکر گذاشت


خدایا به قول خودش یک عدد شوهر بهش بده که با هم شهید شن!!البته بعد ۱۰۰سال زندگی و کمک به افزایش جمعیت شیعه و دیدن امامشون!


برای چندمین بار است با تمام وجود حس میکنم ...


الهی الحمدلله...

عیدتون مبارک


آویزون

خدایا چنان کن سرانجام کار

حسینی بمانیم و حسینی شهید شویم

==================

خدای را که چو یاران نیمه راه مرو

تو نور دیده ی مایی به هر نگاه مرو

***

مباد کز در میخانه روی برتابی

تو تاب توبه نداری به اشتباه مرو